پرسش های فعال از درس دوم علوم (سرگذشت دفتر من)
- ۹۲/۰۸/۰۷
kholdestan.ir محمد مهدی طریقت
۩ لسان الغیب ۩
من اول عاشق فصل بهارم
که رویش را به صحرا دوست دارم
برآمد طـالعم از کوهساران
هزار و سیصد اندر چهار چارم
هزار و بلبل و قمری به صحرا
ده اردیبهشت از خوانسارم
کمر بستم به تعلیـم خلایق
من آن آموزگار جان نثارم
مرا روزی که در صحرا سپارند
لسان الغیب را خدمتگزارم
نظر بازم به رندان خرابات
عفیفان را به حکمت می سپارم
صبوری می کنم تا روز محشر
صف حافظ پژوهان رهسپارم
منم بیدار،بیماران عـرفان
ز مجنونان،مجنون روزگارم
خدا داند که در این روزگاران
ز فیض طرفه ی او رستگارم
اسیرنفخـه ی صور و صوابم
به اسرافیلیـان من بیقرارم
کسی را سرزنش زیبا نباشد
ز الطاف خدای کردگارم
تمام شعر حـافظ را روانم
«طریقت » شد تخلص در شعارم
۩طاوس ۩
آوخ که من چو طاووس از جلوه ناگزیرم
البته در جوانی تیـر افکنی شهیرم
هرکس ندید رویت نادیده وی صفـا را
من دیده ام وفا را زین رو دگر نمیرم
به به که روزشـادی صدجلوه کردسیمرغ
صد مرحبا که آخر همرزم شرزه شیرم
آن را که روز اول آموخت تیر شهپر
پیوسته با شمیم گلزار شـد صفیرم
با پر مرغ فردوس جغـدست در ستیزه
آهنگ مرغ یاحق بر گوش حلقه گیرم
قمری به صد ترانه می خواندم «طریقت»
بلبل به هر کرانه چهچه زند امیـرم