سلام همکار گرامی:، خسته نباشید. من تقریبا هر روز به وبلاگتون سر می زنم و از مطالب ارزشمندتون استفاده می کنم.
****** خانه دوست کجاست؟" در فلق بود که پرسید سوار. آسمان مکثی کرد. رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
"نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد، پس به سمت گل تنهایی میپیچی، دو قدم مانده به گل، پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانی و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد. در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی: کودکی میبینی رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور و از او میپرسی خانه دوست کجاست." خانه دوست کجاست *********** شاد و سربلند باشید...
پاسخ:
شما هم موفق باشید
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.